گروه بینالملل مشرق- توافق هسته ای میان ایران و 5+1 در صورتی که به تصویب نهایی برسد، قطعا یکی از بزرگترین اتفاقات تاریخ معاصر در دنیا را رقم میزند. از این رو، مقامات کشورهای مذاکره کننده و به خصوص ایران و آمریکا، درباره این توافق نشستهای زیاد و مفصلی را برگزار کرده و مفاد آن را عمدتا با توجه به منافع خود برای مردم تبیین نمودهاند.
جان کری وزیر خارجه آمریکا جمعه 2 مرداد طی نشستی در اندیشکده باسابقه و تأثیرگذار "شورای روابط خارجی" آمریکا درباره توافق هستهای با ایران با "ریچارد هاس" رئیس این اندیشکده و مشاور اسبق نزدیک به "کالین پاول" وزیر خارجه اسبق آمریکا، گفتگو کرده است. مشروح این مصاحبه به شرح زیر است:
ریچارد هاس: به نشست ویژه شورای روابط خارجی آمریکا خوش آمدید. من ریچارد هاس هستم و ریاست این شورا را بر عهده دارم. پیش از هر چیزی لازم است تصریح کنم که خوشامدگویی من تنها شامل حضار جلسه نمی شود، بلکه نمایندگان کنگره و کسانی که به صورت آنلاین ما را تماشا می کنند و به طور کلی تمامی افرادی را که به نحوی شاهد این رخداد هستند نیز در بر می گیرد.
"ریچارد هاس" رئیس اندیشکده "شورای روابط خارجی" و از افراد تأثیرگذار در سیاست خارجی آمریکاست
این نشست از دو جهت، ویژه تلقی می شود. نخست اینکه کمتر سابقه داشته است که جلسات ما در اواسط تابستان تشکیل شود. باور کنید ما قصد بر هم زدن تعطیلات تابستانی، استخرهای شنا و مسابقات گلف را نداشتهایم، ولی همانطور که همه می دانیم حوادث ناغافل از راه می رسند و اغلب هم ناخوشایند هستند. همانطور که 25 سال پیش، یک روز -که از قضا درست هفته آینده است- حمله صدام به کویت، جریان عادی زندگی را مختل کرد.
البته موضوع امروز ماهیتی کاملا متفاوت دارد. بله، منظور من دقیقا "برنامه جامع اقدام مشترک" است که ده روز پیش به امضای پنج عضو دائم شورای امنیت، آلمان و ایران رسید. یکی از دلایلی که جلسه امروز را از سایر جلسات متمایز می کند حضور جان کری، شصت و هشتمین وزیر امور خارجه آمریکا و یکی از طراحان اصلی توافق جامع با ایران است.
پیش از این جان کری 9 مرتبه دیگر نیز با اعضای شورا ملاقات داشته است ولی این اولین بار است که در سمت فعلی در این جمع حضور پیدا می کند. باید بابت فضای غیردوستانه و خشک جلسه، عذرخواهی کنم (خنده حضار). سعی می کنیم آن را تغییر دهیم. برنامه امروز صبح این است که ابتدا ما دو نفر [هاس و کری] گفتگویی 25-20 دقیقه ای درباره ایران با یکدیگر خواهیم داشت و سپس با اعضای شورا وارد بحث می شویم و شما سوالات خود را مطرح کنید. با توجه به دوربین هایی که در انتهای اتاق همگی مشاهده می کنید، تمام جلسه ضبط خواهد شد و هدف ما این است که تا ساعت 9 و نیم این جلسه را به اتمام برسانیم.
پیش از اینکه اولین سوال را از آقای وزیر بپرسم می خواهم به موضوع دیگری اشاره کنم. همانطور که انتظار می رفت توافق با ایران واکنش های گسترده ای به دنبال داشت که برخی از آنها مثبت و برخی دیگر منتقدانه بود. خود من در پاره ای موارد در زمره منتقدان قرار داشته ام. اما صرفنظر از موضع هر یک از ما در گذشته و حال، و حتی فارغ از موضعی که در پایان این جلسه خواهیم داشت، می خواهم راجع به آقای محترمی که در اینجا حضور دارد صحبت کنم و نخست از او به عنوان یک سرباز و سپس به عنوان یک فعال سیاسی از جانب کهنه سربازان، یک دادستان، یک معاون فرماندار و یک سناتور با قریب به سه دهه سابقه که هم اکنون در سمت وزیر امور خارجه حضور دارد به صورت علنی تقدیر و تشکر به عمل بیاورم. جان کری بیش از نیم قرن، یعنی تقریبا تمام عمر خود را وقف فعالیت های مرتبط با خدمات اجتماعی نموده است. تعهد، ثبات قدم و اعتقاد او به قابلیت های دیپلماسی، تردیدی برای تحسین او باقی نمی گذارد. پس آقای وزیر به شورای روابط خارجی خوش آمدید (صدای کف زدن حضار).
جان کری در نشست اندیشکده "شورای روابط خارجی"
می خواستم بحث را با این مطلب شروع کنیم. ما وارد جزئیات هم خواهیم شد، اما فکر کردم پیش از پرداختن به جزئیات بهتر است به این موضوع بپردازم. در این توافقنامه به لزوم اعمال محدودیت های اساسی بر تعداد و نوع سانتریفیوژهایی که ایران مجاز به در اختیار داشتن و بهره برداری از آنها است و همچنین محدودیت های کیفی و کمی بر میزان اورانیوم غنی شده موجود در ایران به ترتیب در یک بازه 10 و 15 ساله اشاره شده است. در مقابل نیز ایران می تواند از امتیاز توسعه برنامه هسته ای خود برخوردار شود. به علاوه، حذف تحریم ها علیه ایران امکان دسترسی آن به سایر منابع را نیز فراهم می کند.
ریچارد هاس: بسیار خب، حال می خواهیم بدانیم از نظر شما، ما از این توافق چه چیزی به دست می آوریم و در مقابل چه چیزی نصیب ایران می شود؛ یا به بیان دیگر، ما چه چیزهایی را از دست می دهیم؟
ریچارد، ممنونم. اجازه بدهید پیش از هر چیزی از همه شما بابت حضورتان در این موقع صبح در اینجا تشکر کنم. همانطور که ریچارد گفت و من هم میدانم، پرداختن به کار در تابستان قدری نامتعارف است. من به خودم می بالم که از سال 1971 –یا در همان حدود- تاکنون عضوی از شورای روابط خارجی بوده ام؛ در آن هنگام من مخالف جنگ بودم و برای عضویت در این شورا دعوت شدم. آنها در آن مقطع زمانی به حضور اعضای جوان در شورا علاقه نشان میدادند (خنده).
ریچارد هاس: ایشان هم زمانی، جوان بودند.
اما خب ببینید؛ من مدت زمانی طولانی –29 سال در سنا- با این قبیل مسائل سر و کار داشته ام و بسیار افتخار می کنم که در آن زمان صد در صد از اسرائیل حمایت میکردم. فکر نمی کنم تا به حال کسی در طول چند سال اخیر به اندازه من برای برقراری صلح در خاورمیانه و اسرائیل تلاش کرده باشد. به نظرم من بیشتر از تمامی وزرای امور خارجه آمریکا در طول تاریخ با نخست وزیر اسرائیل جلسه داشته ام و با او ملاقات کرده ام. من بنیامین [نتانیاهو] را دوست خودم می دانم، ما هنوز هم با هم صحبت می کنیم و البته در مورد توافق اخیر با یکدیگر اختلاف نظر داریم. من به او گفته ام که در این مورد چه حسی دارم. من واقعا معتقدم کاری که انجام دادهایم (ریچارد میپرسد چه به دست میآوریم)، آنچه به دست آوردهایم، امنیت و آسایش خاطر برای اسرائیل و منطقه است که هیچ راهکار دیگری نمی توانست آن را به ارمغان بیاورد. از شما می خواهم درباره جایگزین های دیگری که برای این توافق وجود دارد بیندیشید.
جان کری هم زمانی جوان بوده است
سناتور 27 ساله مقابل کمیته روابط خارجی مجلس سنا درباره جنگ وتنام شهادت میدهد
مردم از من میپرسند: "خب بعد از 15 سال چه اتفاقی می افتد؟ 20 یا 25 سال بعد و پس از آن چه رخ خواهد داد؟" واقعیت این است که چنانچه این توافق را نمی پذیرفتیم، اگر به آن پایبند نباشیم و بخواهیم بدانیم این توافق تا چه اندازه کارایی دارد، 15 یا 20 سال بعد، همین فردا خواهد بود. چرا که در حال حاضر ایران به اندازه کافی مواد هسته ای در اختیار دارد که بتواند 10 تا 12 بمب اتم بسازد. این را زمانی متوجه شدم که به وزارت امور خارجه آمدم. هنگامی که باراک اوباما به ریاست جمهوری رسید، ایران چهار تا پنج هزار سانتریفیوژ داشت. در آن زمان آنها به چرخه سوخت دست یافته بودند و مواد لازم کافی برای ساخت بمب را داشتند. در واقع، دولت ایران در راه دستیابی به پلوتونیوم و راه اندازی راکتور آب سنگین قرار داشت تا بتواند مواد تسلیحاتی لازم برای ساخت سالیانه یک یا دو بمب را در اختیار داشته باشد.
پس دوستان من، همه از این موضوع غافل شده اند. هم اینک مسئله ده یا پانزده سال بعد مطرح نیست. بلکه موضوع این است که در صورت نپذیرفتن این توافق، امروز یا فردا چه اتفاقی میافتاد، چرا که در حال حاضر ایران می تواند غنی سازی را دوباره از سر بگیرد. آنها به صراحت این مسئله را بیان کرده اند زیرا گمان می کنند در این زمینه محِق هستند. این کشور عضو ان پی تی (پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای) است و برخلاف کره شمالی از آن تخطی نکرده است. ایران بر خلاف کره شمالی اقدام به آزمایش سلاح های هسته ای ننموده و رهبر ایران گفته است که آنها به دنبال دستیابی به سلاح هسته ای نیستند.
البته هیچ یک از مفاد این توافق بر اعتماد استوار نیست، هیچ یک. ما ساده لوح نیستیم. ما تاریخ را می شناسیم و از اقدامات ایران در منطقه –یمن، ارتباطش با شبه نظامیان شیعه عراق و حزب الله– اطلاع داریم. اما دوستان، اولین نکته در کار ما این است که اگر می خواهید با ایران مقابله کنید و آن را شکست دهید بهتر است این کشور را زمانی وادار به عقب نشینی کنید که فاقد سلاح هسته ای است. معادله بسیار ساده ای است.
می دانم در طول این سال ها مشکلات زیادی درباره برنامه هسته ای ایران وجود داشته است و افراد هم از این جهت بسیار گلایه کرده اند. این را هم می دانم که همه ما نخست وزیر اسرائیل را با آن تصویر بمب اتمی که در سازمان ملل در دست داشت، دیده ایم. اما چه اتفاقی افتاد؟ چه کاری صورت گرفت؟ آیا برای متوقف کردن برنامه هستهای ایران، طرحی ارائه شد؟ آیا به جز بمباران یک یا دو یا سه روزه ای که می توانست سرعت اجرای برنامه های آنها را برای دو یا سه سال بعد کندتر کند، کسی طرح دیگری پیشنهاد کرد؟ همه شما به عنوان افراد خبره در این زمینه می دانید پاسخ این پرسش ها چیست.
نتانیاهو و تابلوی معروفش در سازمان ملل
گزینه نظامی هنوز از روی میز برداشته نشده است و می توانیم آن را در دست بگیریم. اجازه دهید این موضوع را کاملا روشن کنم. اوباما تنها رئیس جمهوری است که اقدام به ساخت "بمب های عظیم سنگر شکن" نموده است، بمب هایی که درباره آنها مطالب عمومی هم نوشته شده است. وقتی که به سمت وزیر امور خارجه انتخاب شدم و اوباما من را به دفترش احضار کرد و در کنارش نشستم، به او گفتم: "آقای رئیس جمهور، می خواهم بدانید اگر قرار باشد به عنوان وزیر امور خارجه دولت شما به کشورهای مختلف سفر کنم و با سران دولت های خاورمیانه به گفتگو بنشینم و به آنها بگویم که شما [اوباما] هر لحظه می توانید از گزینه نظامی علیه آنها استفاده کنید، دوست ندارم بعداً زیر پایم را خالی کنید."
"سایروس ونس" [وزیر خارجه دولت کارتر بین سالهای 1977 تا 1980] و دیگر شخصیت های تاریخی را از یاد نبرده ام. اوباما نگاهی به من انداخت و گفت: "جان، می خواهم چیزی را بی پرده به تو بگویم. ایران هرگز به سلاح هسته ای دست نخواهد یافت و من هر کاری لازم باشد انجام می دهم. اما به نظرم باید در وهله نخست راهکار دیپلماسی را امتحان کنیم." بهتر است جنگ، آخرین راه حل باشد نه اولین.
در حال حاضر، ما توافقی در دست داریم که به جز ما، شش کشور دیگر نیز آن را پذیرفته اند. از میان این شش کشور، پنج کشور در زمره دوستان و هم پیمانان ما قرار دارند. همگی، به جز یکی، جزو کشورهای هسته ای هستند –چین، روسیه، آلمان، فرانسه و انگلیس. آنها هم درست مثل ما کارشناسانی در این زمینه دارند. آنها نیز همچون ما نسبت به شرایط آگاهی دارند و احساس خطر می کنند. آنها با این باور در این مسیر به ما پیوسته اند که از این طریق می توانیم برنامه های هسته ای ایران را کاملا پیگیری کرده و بدانیم آنها در حال انجام چه کاری هستند و آنها را وادار کنیم که پاسخگوی اقدامات خود باشند.
اجازه دهید دقیق تر بگویم. هنگامی که مذاکرات را آغاز کردیم ایران 19 هزار سانتریفیوژ داشت که تعداد 9 هزار تای آنها فعال بود. هنگامی که مذاکرات را آغاز کردیم ایران 12 هزار کیلوگرم اورانیوم غنی شده 20 درصد داشت که برای ساخت 10 تا 12 بمب اتم کافی بود. وقتی که ما مذاکرات را آغاز کردیم آنها بی واهمه در حال اتمام راکتور آب سنگین پلوتونیمی اراک بودند تا بتوانند پلوتونیوم مورد نیاز برای ساخت سالیانه یک یا دو بمب را در اختیار داشته باشند.
زمانی که این مذاکرات را شروع کردیم، هیچ یک از بازرسان ما در ایران حضور نداشت. سال ها بود که آژانس بین المللی انرژی اتمی به نتیجه ای درباره ایران نرسیده بود. ما پاسخی در این باره نداشتیم. میدانستیم که ایران به چه کارهایی مشغول است، ولی نظارتی بر آنها نداشتیم. زمانی که این مذاکرات را آغاز کردیم در فردوی قم تاسیسات زیرزمینی وجود داشت که کار غنی سازی را انجام می داد و امکان دسترسی به آن برای ما میسر نبود.
"آمریکا به توافقی رسید که خواسته ما را محقق میکند:
جلوگیری از رسیدن ایران به سلاح هستهای"
در توافق موقتی که در ژنو صورت پذیرفت، برنامه هسته ای ایران به یکباره کاملا متوقف شد. آنها تمامی تولیدات خود در تأسیسات آب سنگین اراک را متوقف کردند و ما امکان آن را یافتیم که به صورت 24 ساعته در تمامی روزهای هفته به فردو، نطنز و اراک سرکشی کنیم. بدین ترتیب موفق شدیم جلوی تولیدات آنها را بگیریم. به علاوه، واحد تحقیق و توسعه آنها از کار ایستاد. سانتریفیوژهای آنها غیرفعال شدند و تعدادشان کاهش یافت. بدین ترتیب یک رژیم [محدودیت و نظارت] ایجاد کردیم. هم اکنون دو سال است که آنها با این رژیم سر می کنند. دو سال است که آنها تمامی مفاد توافق موقت را در اقدامات خود به کار می برند. همین رژیم موجب توقف و تعلیق برنامه های آنها شده است.
دوستان من؛ ما به خاطر اسرائیل و بخاطر کشورهای منطقه، کارمان را آغاز کردیم، در حالی که با یک زمان گریز دو ماهه مواجه بودیم. هم اکنون این زمان گریز به حدود شش ماه افزایش یافته است و با توجه به توافق صورت گرفته به یک سال یا بیشتر خواهد رسید. اجازه دهید یک سوال بسیار ساده از شما بپرسم: زمان گریز دو ماهه امنیت بیشتری برای اسرائیل به دنبال دارد یا یک زمان گریز یک ساله؟ صادقانه بگویم که دو ماه خیلی بیشتر از زمان مورد نیاز ما است، ولی در هر صورت ما به دنبال یک حاشیه امن، به عبارتی همان امنیت، هستیم.
ضمناً در موقعیت فعلی، معنای زمان گریز با معنایی که قبلا وجود داشت، متفاوت است. وقتی که بحث بر سر موشک های "ام ایکس" و پیمان "استارت" بود من در سنا حضور داشتم؛ در ذهن بسیاری از مردم زمان گریز به معنای مدت زمانی است که طول می کشد تا یک کشور به بمب اتم دست بیابد. ولی ما در این توافق و در برنامه های خود نگاه محافظه کارانه تری به مفهوم زمان گریز داریم. از نظر ما زمان گریز، مدت زمان لازم برای تهیه مواد مورد نیاز برای ساخت یک بمب اتم است. این در حالی است که ساخت خود بمب به زمان بیشتری نیاز دارد. بنابراین وقتی از زمان گریز یک ساله سخن می گوییم این مفهوم مدنظر ما است. به من بگویید؛ اگر کشوری به دنبال سلاح هسته ای باشد فقط به ساخت یک بمب اتم اکتفا می کند؟
لذا ما باید آنقدر زمان در اختیار داشته باشیم تا در صورتی که آنها دست به چنین اقدامی زدند، بتوانیم از خود واکنشی نشان دهیم، واکنشی که در وهله اول با اعمال تحریم ها خواهد بود، سپس به آنها اولتیماتوم می دهیم و در مرحله سوم اگر واقعا ناچار شویم احتمال استفاده از گزینه نظامی وجود خواهد داشت.
اوباما بارها گفته که همه گزینهها مقابل ایران روی میز هست
همین جا خیلی سریع این بحث را تمام می کنم، در واقع آنچه امروز در مقابل ما قرار دارد، انتخاب از میان چندین طرح و برنامه مختلف نیست. اینها تنها یک توهم است. شنیده ام مردم می گویند "چرا [به جای مذاکره یا جنگ] تحریم ها را بیشتر نمیکنید؟" بسیار خب، به شما می گویم به چه دلیل. زیرا چین، روسیه، فرانسه، آلمان و کشورهای دیگر معتقدند اگر ایرانی ها مایل به مذاکره و توافق هستند، نباید تحریمها را افزایش داد.
می گویند آنها را با تحریم ها سرکوب کنید. اما [پاسخ من این است که] تحریم ها تاثیری در توقف برنامه آنها نداشته اند. کاری که تحریم ها کردند آوردن آنها پای میز مذاکره بود و دقیقا هدف از وضع تحریم ها همین بود. وقتی آن تحریم ها را وضع کردیم، من ریاست کمیته روابط خارجه [در کنگره] را بر عهده داشتم و تنها هدف کمیته، آوردن ایرانیها پای میز مذاکره بود.
به قطعنامه 1929 سازمان ملل که تحریم ها را بعد از تصویب قطعنامه 1737 وضع کرد توجه کنید که می گوید: "اگر ایران به پای میز مذاکره بیاید، تمام تحریم ها لغو خواهند شد." برای "مذاکره"، نه برای رسیدن به توافق. خب، ما به توافق رسیدیم و آنها ادعا می کنند: "شما باید تمام تحریم ها را لغو کنید." حدس بزنید اگر این کار را نکنیم چه می شود؟
به نظر من، سوء تعبیرهای زیادی وجود دارد در خصوص اینکه توافق بر سر چیست و چه دستاوردی برای ما خواهد داشت. ما به موجب این توافق، ذخیره اورانیوم آنها را به 300 کیلوگرم نه 12 هزار کیلوگرم کاهش خواهیم داد. ما محدودیت 15 ساله را در این خصوص اعمال می کنیم و غنی سازی شان را به 3.67 درصد محدود می کنیم.
دوستان من؛ امکان ساخت سلاح هسته ای با 300 کیلوگرم و 3.67 درصد وجود ندارد. از لحاظ فیزیکی غیرممکن است. ما بازرسی 24 ساعت روز و 7 روز هفته از تمام تاسیسات اعلام شده شان انجام خواهیم داد. نطنز، فوردو، دیگر هیچ گونه غنی سازی انجام نخواهند داد. به مدت 15 سال هیچ گونه مواد شکافت پذیر در اختیار نخواهند داشت. آنها مجبور هستند این تاسیسات را به یک مرکز فن آوری تبدیل کنند و تحقیقات ایزوتوپ های پزشکی و یک سری موارد دیگر انجام دهند. همین.
تنها مرکز غنیسازی ایران بعد از توافق، نطنز خواهد بود
تنها مرکز غنی سازی در ایران که آن هم باز و قابل نظارت است، نطنز خواهد بود. ما محدودیت 20 ساله بر تولید سانتریفیوژ آنها وضع خواهیم کرد و دوربین های زنده تلویزیونی بر اجزای مختلف سانتریفیوژهای آنها نظارت خواهند داشت، بنابراین ما شفافیت داریم. و بطور کاملا فوق العاده، دارای شفافیت 25 ساله از ابتدا تا انتها؛ بر استخراج، تولید کیک زرد، تبدیل سازی به گاز، سانتریفیوژ و ضایعات اورانیوم شان ناظر هستیم. و به همین ترتیب، سازمان های اطلاعاتی ما به ما می گویند که عملا برای آنها غیرممکن است ظرفیت مجزا و کاملا مخفی تولید سوخت داشته باشند. و بدانید بدون این ظرفیت، امکان ساخت بمب وجود ندارد.
خب شما می پرسید دستاورد ما چیست؟ ما نظارت و شفافیت فوق العاده ای نسبت به برنامه ایران به دست می آوریم. ما دسترسی بسیار ویژه و توانایی دسترسی بدست می آوریم. ما محدودیت چندین ساله بر برنامه هسته ای شان نظیر تحقیق و توسعه، بر سانتریفیوژهای پیشرفته و غیره شان بدست می آوریم.
اکنون، خواهید پرسید خب بعد از اتمام دوره 15 ساله چه خواهد شد؟ آیا وضعیت تغییر خواهد کرد؟ آنها به یک کشور طرف معاهده منع گسترش سلاح هسته ای تبدیل می شوند. آنها با فراهم کردن این دسترسی ها و قابلیت شفافسازی، راه برگشت به انپیتی را انتخاب می کنند. اما ما در پایان 15 سال این نظارت را رها نمی کنیم به این خاطر که باید پیش از پایان لغو تحریم ها، پروتکل الحاقی را مورد پذیرش و تصویب قرار دهند. و اگر این کار را نکردند، نقض ماهوی توافق محسوب می شود.
ما از توانایی از سرگیری تمام تحریم ها برخورداریم و آنچه مورد بر سر آن توافق کردیم، یک توافق منحصر به فرد است که طی آن یک کشور به تنهایی، به عنوان مثال آمریکا، در صورت نارضایتی می تواند به شورای امنیت مراجعه کرده و به تنهایی به از سرگیری آن تحریم ها رای دهد. و این رای در قطعنامه تصویب شده اخیر سازمان ملل، با عنوان رای معکوس درج شده است. این رای در خصوص ادامه یا توقف لغو تحریم ها خواهد بود. بنابراین، یک کشور به تنهایی (آمریکا) می تواند آن رای را وتو کرده و مانع از لغو تحریمها شود. پس لغو تحریم ها متوقف خواهد شد و تمام تحریم ها از سرگرفته می شوند. این دستاورد منحصر به فردی است.
یک کشور به تنهایی میتواند مانع از لغو تحریمها شود
همچنین در توافق، مقرره ای برای دسترسی منحصر به فرد در نظر گرفته شده است. تنها دلیل حضورمان در این مذاکرات با ایران، این است که تا پیش از این هرگز قادر نبودیم پروسه آژانس بین المللی انرژی اتمی را به نتیجه برسانیم و سؤالات آژانس بدون پاسخ مانده بودند. بنابراین، من آنجا حضور پیدا کردم و گفتم قصد نداریم در خصوص ادامه این کار بیهوده مذاکره کنیم. ما باید قابلیت به نتیجه رساندن پروسه آژانس را داشته باشیم. بنابراین اکنون دارای یک پروسه منحصر به فرد هستیم که طبق آن 5 عضو از 8 عضو در کمیسیون مشترک (کمیسیون مشترک همه طرف های مذاکره کننده از جمله ایران هستند؛ ما اجرا کنندگان هستیم) یعنی [آمریکا،] فرانسه، آلمان، انگلیس و نماینده ارشد اتحادیه اروپا می توانند در صورتی که ایران دسترسی درخواست شده را فراهم نکند، رای گیری کند. و اگر ایران باز هم دسترسی را فراهم نکند، مرتکب نقض ماهوی توافق شده است: ما همه گزینه هایمان را داریم. مراجعه به سازمان ملل، اعمال مجدد تحریم ها یا گزینه نظامی اگر بخواهیم.
اکنون، من اینجا حضور پیدا نکردم تا بگویم ممکن نیست روزی با ایران درگیری پیدا کنیم. نمی دانم. من ساده و بی تجربه نیستم. ما از تمام فعالیت های نامشروع ایران مطلع هستیم و بخشی از استراتژی مان توقف آن فعالیت هاست و این مسئله را کاملا برای ایران روشن ساختهایم.
به همین دلیل بود که اجلاس سران کمپ دیوید را با تمام کشورهای شورای همکاری خلیج ]فارس[ برگزار کردیم. و من طی ده روز آینده برای ملاقات با شورای همکاری خلیج ]فارس[ به دوحه قطر خواهم رفت و اجرای بعدی برنامه مان را در زمینه مقابله با تروریسم، مقابله با شورش، آموزش نیروهای ویژه آنها، مقابله با تامین مالی [تروریستها] و تمام اقداماتی که ایران در منطقه انجام داده و ما با آنها مخالفیم، آغاز خواهم کرد. اینک از توانایی متحد کردن کشورهای خلیج ]فارس[ (و همچنین امیدواریم اسرائیل) برخوردار خواهیم بود تا ایرانیها را وادار به پاسخگویی کنیم.
اکنون، حسن روحانی، رئیس جمهور ایران و محمد جواد
ظریف، وزیر امورخارجه ایران نشان داده اند که می خواهند روابط متفاوتی در منطقه
داشته باشند. می دانید آخر هفته ظریف کجا خواهد بود؟ برای نشستی با "بن زاید" به امارات متحده عربی می رود.
او درخواست ملاقات با سعودی ها را هم مطرح کرده است. آنها به دنبال ایجاد یک رابطه
متفاوت هستند. نمی دانم آیا عملی خواهد شد یا خیر، اما می دانم که عدم امتحان این
راه، یک اقدام نادرست دیپلماتیک است.
دیدار ظریف با عبدالله بن زاید وزیر خارجه امارت همزمان با گشودن سفارت این کشور در تهران
حال، اگر کنگره آمریکا به طور یکجانبه این توافق حاصله را رد کند، درست به نقطه اول باز میگردیم، یعنی جاییکه هیچ حق انتخاب یا جایگزینی نخواهیم داشت. ایران غنی سازی می کند، هیچ گونه بازرسی نمی توانیم انجام دهیم، از روند اقدامات شان هیچ اطلاع و آگاهی نخواهیم داشت، نمی توانیم برنامه شان را متوقف کنیم و دقیقا به همان جایی که بودیم باز می گردیم و در نهایت همه چیز منتهی به جنگ می شود. به این خاطر که وقتی شروع به غنی سازی کنند، از همه نامزدهای ریاست جمهوری در آمریکا پرسیده خواهد شد: "آقای رئیس جمهور چه می خواهید بکنید؟ آنها در حال غنی سازی هستند." و می دانید که نتیجه این ماجرا چه می شود.
بنابراین، دوستان، باید به شما بگویم اگر این وضعیت ادامه پیدا کند، شاهد احساس و ترس حاکم بر افکار مردم در مورد این برنامه خواهیم بود، از این می ترسم که اگر کنگره توافق را رد کند، دوستان مان در اسرائیل منزویتر بشوند و بیشتر سرزنش شوند و ما در مسیر اقدام نظامی حمایت اروپا و چین و روسیه را از دست بدهیم، به خاطر اینکه به یک توافق بسیار مشروع که به ما اجازه می دهد برنامه هستهای ایران را طی سال های آینده مورد بازرسی قرار دهیم، پشت کردهایم.
قصد ندارم بگویم ایرانیها ممکن نیست تقلب کنند، به شما نمی گویم ممکن نیست مخفیانه اقداماتی انجام دهند؛ از این مسئله مطلع نیستم. اما این را می دانم که "ارنست مونیز" عضو موسسه فن آوری ماساچوست (امآیتی) که وزیر انرژی ما و یک فیزیکدان هسته ای است، و سازمان های اطلاعاتی مان به من می گویند که ما از توانایی مطلع شدن از اقدامات ایران برخوردار هستیم، به این خاطر که بموجب پروتکل الحاقی که طبق آژانس بین المللی انرژی اتمی، مادام العمر است، ایرانیهای باید دسترسی را برای بازرسان فراهم کنند. طبق پروتکل الحاقی، باید شفافیت کامل وجود داشته باشد.
و اگر ایران به یک کشور عادی طرف معاهده منع گسترش
سلاح هسته ای تبدیل شود (189 کشور عضو این معاهده هستند)، باید تمام فعالیت هایش
که توسط آژانس بررسی میشود را اعلام کند. و از آنجاییکه ایران طرف معاهده منع
گسترش سلاح هسته ای است و صرفا مجاز به داشتن یک برنامه هسته ای غیرنظامی و صلح
آمیز است، تمام تاسیسات اش اعلام می شوند و هر روزی که بخواهیم می توانیم به آنها
دسترسی داشته باشیم. اگر ایران تصمیم به تغییر برنامه غنی سازی از 5 درصد به 20
درصد یا بالاتر بگیرد، تمام چراغ قرمزها روشن شده و روزی که این اتفاق بیفتد، از
آن مطلع خواهیم شد و برای بررسی اقدامات شان وارد عمل شده و مانع از پیشروی شان می
شویم.
"روزی که ایران غنیسازی را از 5 درصد به 20 درصد برساند، از این قضیه مطلع میشویم"
خب دوستان؛ سوء تفاهم های زیادی در خصوص این مسئله وجود دارد. اما من باور دارم اسرائیل امن تر است، من باور دارم منطقه امن تر است، فکر می کنم جهان امن تر است. ما با کشوری مواجه هستیم که آماده است بگوید سلاح هسته ای نخواهد ساخت و به نظر من باید گفته شان را راستی آزمایی کنیم نه اینکه امروز کاری کنیم که تضمین کند دلیلی برای انجام این کار [ساخت بمب] به آنها می دهیم. این یک معادله ساده است و خوشحالم به هر سوالی در مورد تمام مسائلی که نگرانش هستید پاسخ دهم. اما باید مسئله دیگری را به شما بگویم. آخرین مسئله را هم خواهم گفت و سپس آماده [پاسخ به سؤالات شما] میشوم (خنده حضار).
متاسفم که این را میگویم؛ اما در 12 ژوئن سال 2007، طی یک یادداشت محرمانه که مورد تایید وزرای خارجه گروه 1+5 از جمله کاندولیزا رایس [وزیر خارجه وقت آمریکا] قرار گرفت، دولت بوش پیشنهاد کرد که ایران تمام برنامه غنی سازی و بازفرآوری خود را به حالت تعلیق درآورد و در ازای آن دولت بوش این اقدامات را انجام دهد: حق ایران را برای داشتن انرژی هسته ای برای اهداف صلح آمیز به رسمیت شناسد؛ به محض اینکه اعتماد بین المللی به ماهیت منحصرا صلح آمیز برنامه هسته ای ایران جلب شد، برنامه هسته ای ایران مانند برنامه هسته ای سایر کشورهای فاقد سلاح هسته ای طرف معاهده منع گسترس سلاح هسته ای تلقی شود؛ سوم، کمک فنی و مالی به ایران برای انرژی هسته ای صلح آمیز این کشور فراهم کند، نظیر راکتورهای مدرن تولید انرژی، حمایت از تحقیق و توسعه، و ضمانت نامه های تامین سوخت که به لحاظ حقوقی الزام آور باشند؛ روابط اش را با ایران بهبود بخشد و از ایران در ایفای نقش مهم و سازنده در امور بین المللی حمایت کند؛ با ایران و سایر کشورهای منطقه در زمینه اقدامات اعتماد ساز در جهت امنیت منطقه ای همکاری کند؛ بر تعهد به عدم استفاده از تهدید یا زور مجدد تاکید کند؛ به سوی عادی سازی روابط تجاری و اقتصادی گام بردارد؛ در زمینه انرژی مشارکت کند؛ از توسعه کشاورزی ایران حمایت کند؛ پروژه های غیرنظامی و مدنی را اجرا کند؛ در زمینه هواپیماهای غیرنظامی همکاری کند؛ به توسعه اقتصادی و اجتماعی ایران کمک کند. تمام اینها در ازای تعلیق و توقف بازفرآوری پیشنهاد شد و بعد از آن یک مذاکره.
خب حدس بزنید چه شد؟ ایران پاسخ داد: "نه، ما
برنامه مان را تعلیق یا متوقف نمی کنیم." این پایان گفتگو بود و ایران از 123
سانتریفیوژ در سال 2003، از 300 عدد در آن لحظه خاص به 19 هزار سانتریفیوژ دست
یافت. آنها توانایی ساخت 10 تا 12 بمب هسته ای را با 12 هزار کیلوگرم اورانیوم
داشتند.
ایران سال 2007 حاضر نشد برنامه هستهای خود را تعلیق یا متوقف کند
به عبارت دیگر، با وجود تحریم ها، با وجود تمام موارد پیشنهادی، ایران برنامه هسته ای خود را ادامه داد، به این خاطر که آنها عمیقا باور داشتند به اینکه به عنوان یک کشور طرف معاهده منع گسترش سلاح هسته ای از حق داشتن یک برنامه هسته ای صلح آمیز برخوردار هستند، به این خاطر که از این واقعیت منزجر بودند که آمریکا در جنگ ایران و عراق از صدام حمایت کرده بود، به این خاطر که خشمگین بودند از اینکه وقتی مردم شان شیمیایی شدند، هیچ کشوری هیچ قطعنامه ای نزد سازمان ملل نبرد یا نماینده آنها نشد و آنها احساس نیاز می کردند که برنامه هسته ای مستقل شان را داشته باشند به این خاطر که هیچکس به کمک شان نخواهد آمد.
و می دانم ریچارد هم احساس انزوای ایران به خاطر اتفاقات گذشته و تاثیر تصمیمات گرفته شده در آن دوره زمانی را تایید خواهد کرد. اکنون ما در تلاش هستیم تا گذشته را جبران کنیم. اکنون در این نقطه قرار داریم. ما هیچکس را سرزنش نمی کنیم. آن زمان، درست بود که بگوییم: "غنی سازی نکنید؛" مطمئنا این نقطه خوبی برای شروع بود. اما ایرانیها ثابت کردند که تحریم ها آنها را متوقف نخواهند کرد. نمی توانید با تحریم ها آنها را تسلیم کنید، هیچکس نمی تواند. و مشکل این است: ما توافقی داریم که شش کشور دیگر در رسیدن به آن به ما ملحق شده اند و به آن باور دارند و اگر بطور یکجانبه آن را رد کنیم، تحریم ها از بین می روند، بازرسی ها از بین می روند، راستی آزمایی از بین می رود، ایران مجددا برنامه هسته ای اش را شروع می کند و از خودتان بپرسید اقدام بعدی چیست. به همان جایی که هستیم و نقطه اول باز می گردیم.
ریچارد هاس: وقتی حرف از جلسه پرسش و پاسخ به میان آمد نمی دانستم به اینجا میرسیم. قرار بود من هم سؤال کنم. (خنده حضار) اما شما اطلاعات زیادی را مطرح کردید. ممنونم. خب اجازه دهید کمی بیشتر کندوکاو کنیم. در مورد نحوه شکل گیری برنامه و قابلیت ایران اطلاعات خوبی دادید. اما آیا واقعا خود شما به این مسئله اعتقاد دارید که تمام اقدامات ایران به خاطر علاقه مندی به استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای است؟ اینکه می خواهند برق تولید کنند؟ آیا تمام اینها به ایجاد پیش نیازهای یک برنامه نظامی برای تولید تسلیحات هسته ای مربوط نمی شود؟
خب، آنها در حال حاضر هم دارای این برنامه هستند. این همان مسئله ای است که اکنون برایتان شرح دادم. آنها هم اکنون هم دارای این برنامه هستند. منظورم این است که در خصوص این مسئله، عنان کار از دست مان در رفته است. ما در تلاش هستیم تا این برنامه را متوقف کرده و مانع از پیشروی اش شویم و به همین خاطر می خواهیم از توانایی مان برای کنترل و نظارت بر فعالیت هایشان اطمینان پیدا کنیم. بنابراین، اکنون دو گزینه پیش رو داریم یا رژیمی [متشکل از محدودیت و نظارت] ایجاد کنیم که امکان دسترسی به تاسیسات را برای مان فراهم سازد، یا تصمیم بگیریم که اصلا این اقدام ارزش ندارد و باید وارد جنگ شد.
همه گزینهها روی میز است، اما اول باید رژیم محدودیت و نظارت را امتحان کنیم
دقیقا روی همین مسئله تمرکز کردهایم. آیا فکر می کنید در صورت رد توافق توسط کنگره، ایران برای مذاکره مجدد پای میز مذاکره خواهد آمد؟ آیا فکر می کنید آنها می آیند و پشت میز مذاکره می نشینند و مردم در سرتاسر جهان خواهند گفت: "بیایید دوباره با آمریکا مذاکره کنید؛ آنها 535 وزیر امور خارجه دارند؟" (خنده حضار). در آن صورت از اینکه بیرون از خانهام بیایم، خجالت می کشم. بعد از این اتفاق به عنوان وزیر امور خارجه به مردم چه باید بگویم؟ "لطفا بیایید با ما مذاکره کنید؟" [میگویند:] "میتوانید به حرفهایتان عمل کنید؟" حتماً!
بنابراین ریچارد، ما میتوانیم شرایطی برای ایران ایجاد کنیم که 189 کشور با آن زندگی میکنند؛ آن هم به مدت 15 سال. بگذارید به شما بگویم مقامات ایران چه کاری حاضر هستند بکنند. آنها حاضرند سانتریفیوژ هایی که هم اکنون در حال استفاده هستند را تا 10 سال از 19 هزار، به 6 هزار کاهش دهند. به مدت 10 سال هرگونه تحقیق بر روی سانتریفیوژهای پیشرفته را محدود خواهند کرد. تحقیقات، بسیار محدود خواهند بود، به اندازه ای محدود که عملا امکان بسط و توسعه را ندارند. ذخایر اورانیوم غنی شده خود را به مدت 15 سال به 300 کیلوگرم کاهش خواهند داد. غنی سازی خود را به مدت 15 سال به 3.67 درصد محدود خواهند کرد.
حداقل برای این دوره زمانی، امکان ساخت هیچ بمب هسته ای وجود نخواهد داشت، و ما با احترام به مردم می گوییم که این عدم امکان، همیشگی است. دلیلش این است که ما نظارت 24 ساعته را در 7 روز هفته بر برنامه هسته ای غیرنظامی ایران خواهیم داشت و آنها نمی توانند بدون اینکه ما با خبر شویم گزیر کنند و شروع به غنی سازی نمایند. این واقعیت محض است.
ریچارد هاس: اما طبق اعتراف رئیسجمهور، بعد از 10 یا 15 سال، آنها دیگر تحت محدودیت های قابل توجه بر سانترفیوژ یا برنامه های غنی سازی شان قرار نخواهند داشت.
درست است.
ریچارد هاس: البته نظارت وجود خواهد داشت، اما زمان گریز (که به گفته وی و خود شما در سال های اول توافق، افزایش مییابد) سپس به تدریج کاهش پیدا می کند.
این اقدام برای جلب اطمینان است، اما درست است، این زمان کاهش پیدا می کند.
ریچارد هاس: پس آیا...
اما هرگز کاهش پیدا نمی کند- چیزی به عنوان صفر وجود ندارد. زمان گریز، همیشه حدود به یک یا دو ماه است که غنی سازی به این مدت زمان نیاز دارد. و یادتان باشم که گفتم: زمان گریز، غنی سازی مواد شکافت پذیر کافی برای ساخت یک بمب است. اگر آنها این کار را انجام دهند، متوجه خواهیم شد. و یک یا دو سال طول می کشد تا آنها بتوانند "به بمب هستهای دست پیدا کنند." بنابراین، باید بین این دو گزینه یکی را انتخاب کنید؛ یا اینکه آنها اینکار را فورا و همین الان انجام خواهند داد یا 15 سال وقفه ایجاد کنید و هر تغییر و تحولی ممکن است در این مدت در ایران صورت پذیرد.
مذاکره برای این بود که تا 15 سال دیگر ممکن است هر اتفاقی در ایران بیفتد
اکنون به این مسئله توجه داشته باشید. اگر با سازمان های اطلاعاتی مان صحبت کنید و خیلی ها در این خصوص صحبت کرده اند و ما هم آنها را در جریان امور قرار دادهایم (تمام وزرای خارجه پیشین و سایرین توسط سازمان های اطلاعاتی کاملا توجیه شده و در جریان امور قرار گرفته اند). سازمان های اطلاعاتی به شما خواهند گفت و من هم امروز این مسئله را با شما در میان می گذارم که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران کاملا مخالف این توافق است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصلا علاقه ای به این توافق ندارد. و دلیل مخالفت سپاه پاسداران با این توافق این است که دیگر نمی توانند چتری [امنیتی] را داشته باشند که فعالیت های ناپسند خود در منطقه را زیر آن پنهان کنند.
به همین خاطر است که به عقیده ما اصل مهم عملیاتی و استراتژیک، این است که نباید به ایران اجازه داد به سلاح هسته ای دست پیدا کند. و ما باور داریم که رژیم [محدودیت و نظارت] برقرار شده تا زمانی که ایران به توافق پایبند است، مانع از توانایی شان برای ساخت سلاح هسته ای می شود.
ریچارد هاس: آیا شرط می بندید که در طول مدت توافق، ایران بطرز قابل توجهی تغییر می کند؟ شما از واژه تحول استفاده کردید. و اگر ایران تغییر نکند، آیا همچنان فکر می کنید این توافق تضمین شده است؟
نه من شرط نمی بندم. من می گویم که طی 15 سال آینده، اتفاقاتی در کشورها رخ خواهند داد. و اگر امروز به ایران نگاه کنید، بسیار تحصیل کرده هستند و در گذشته با بسیاری از بازیگران منطقه نظیر اسرائیل رفتار دوستانه ای داشتند. ایران تاریخچهای طولانی دارد. و واقعیت این است که جوانانی که 20 درصدشان بیکار هستند، آینده می خواهند. منظورم این است که امروز به تهران بروید، (من تاکنون آنجا نبوده ام اما دوستانم تهران بوده اند و می گویند جوانان بسیار پرانرژی هستند) همه آنها گوشی های هوشمند دارند و به دنبال خرید خودرو هستند. همه آنها می خواهند جزیی از جهان باشند.
نمی دانم 15 سال بعد چه اتفاقی می افتد، اما این را می دانم که بسیاری از مسائل در کشورها تغییر می کنند. وقتی نیکسون به چین رفت، هیچ کس نمی توانست تصور کند در آینده چه اتفاقاتی در چین رخ خواهد داد. مردم مخالف مذاکره ریگان با "امپراتوری شیطان" [شوروی] بودند. اگر این کارها را نکنید، نمی توانید تغییر ایجاد کنید، احتمالات را امتحان نمی کنید.
ریگان رئیسجمهور آمریکا و گورباچف رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروی، در کاخ سفید
این را می دانم که اگر به این توافق پشت کنیم، پیام بدی را به تندروها در ایران ارسال خواهیم کرد. و آنها احساس خوبی خواهند داشت و چه کسی می داند چه اتفاقی در انتخابات بعدی رخ خواهد افتاد. اما روحانی و ظریف که برای توانایی مذاکره با غرب و توانایی رسیدن به نتیجه، موقعیت خود را به خطر انداخته اند، به نظر من به دردسر خواهند افتاد.
ریچارد هاس: قصد ندارم تمام سوالاتم را مطرح کنم به این خاطر که می خواهم بسیاری از مسائل را جزئیتر روشن سازیم؛ اما بگذارید یک یا دو سوال دیگر هم بپرسم. ما در خصوص آینده و بلند مدت صحبت کردیم. آیا آماده اید در خصوص تعریف و تصریح آنچه برحسب قابلیت های بلندمدت ایران بعد از پایان مدت توافق، قابل تحمل، غیرقابل تحمل یا غیرقابل قبول هستند با کنگره همکاری کنید؟ همچنین علاوه بر رای به لایحه کنگره [درباره توافق]، آیا امکان وضع قانون، قطعنامه یا بیانیه ای وجود دارد مبنی بر اینکه دولت در خصوص لغو برخی محدودیت ها در آینده با کنگره همکاری کند؟
خب ببینید، ما تا جاییکه امکان داشته باشد و به هر طریقی که بتوانیم با کنگره همکاری خواهیم کرد. اما فکر می کنم رئیس جمهور کاملا تصریح کرده است که ایران به سلاح هسته ای دست نخواهد یافت. او آماده است در صورت لزوم برای پیشگیری از دستیابی ایران به سلاح هسته ای، از گزینه نظامی استفاده کند. و اینکه طی گفتگوهایم با مقامات ایران، کاملا شفاف در این خصوص صحبت کردیم و آنها شدیدا از هر گونه تهدید، بیزار هستند. اما من کاملا تصریح کردم که ما این ظرفیت را داریم و رئیس جمهور آماده است از آن استفاده کند. اما گزینه نظامی اولین گزینه ما نیست به همین خاطر است که مذاکره را انتخاب کرده ایم.
ریچارد، من فکر می کنم آماده ایم تا به نحوی با کنگره همکاری کنیم که امکان ارسال یک پیام درست و صحیح وجود داشته باشد. ما نمی خواهیم پیامی ارسال کنیم که مخرب توافق صورت گرفته و شفافیت موثر و پاسخگویی و مسئولیت در قابل آن باشد.
آیا می توانم چند نکته دیگر را هم خطاب به حضار بگویم؟ (خنده حضار). شما باید به این بیندیشید که آیا این احتمال و چشم انداز وجود دارد که در بلند مدت، ایران شیعه بتواند در کشورهای عرب سنی از جایگاه و موقعیت خوبی برخوردار باشد؟ ترکیب ایران با کشورهای عربی چندان راحت نیست. کشورهای خلیج ]فارس[ هم اکنون سالانه 130 میلیارد دلار صرف تجهیزات نظامی شان می کنند. عربستان سعودی 80 میلیارد دلار و ایران 15 میلیارد دلار صرف می کند. شما باید به دفاع موشکی بیندیشید.
نشست کمپ دیوید میان اوباما و سران کشورهای عربی
برای آمادگی نظامی این کشورها در آینده خاورمیانه بود
چه اتفاقی قرار است در منطقه رخ دهد؟ آنچه رخ خواهد داد این است که تعداد زیادی از این کشورها دارای اسباب بازی های فانتزی نظیر F-16 و موشک های مختلف هستند. اما آنها از نیروی انسانی کافی که آماده مبارزه زمینی با دشمن باشند، برخوردار نیستند. به همین خاطر اقدام به آموزش و ظرفیت سازی [در کشورهای عربی] کردیم، به این دلیل که وقتی این ظرفیت ایجاد شود معادله متفاوتی در منطقه وجود خواهد داشت. به نظر من فرصت های زیادی خواهیم داشت اگر هوشمندانه آنها را دنبال کنیم و صرفا از سر ترس مان نسبت به ایران واکنش نشان ندهیم، و به عقیده من گام هایی که بر می داریم به آن ترس پاسخ می دهند.
یک نکته دیگر هم می خواهم بگویم: من سه بار از این توافق کنار رفتم-یک برداشت اشتباه در این باره وجود دارد. مردم گفتند: "شماها توافق می خواستید و آنها [ایرانیها] هم این را می دانستند." من به شما می گویم: به هیچ وجه. یک بار در لوزان به اتاق ظریف رفتم و گفتم: "ببین، دو روز پیش به من گفتی می خواهیم در مورد این مسئله و آن مسئله مذاکره کنیم؛ اگر قصد این کار را ندارید، من فردا اینجا را ترک می کنم." در لندن، من وی را فراخواندم به این خاطر که تلاش می کردند در خصوص تعداد سانتریفیوژها طفره بروند. به او گفتم: "من نمی آیم. شما تصمیم بگیرید، اما من برای مذاکره نمی آیم." و اخیرا در وین، بصورت علنی در یکشنبه شب گفتم: "ببینید ما ممکن است به توافق نرسیم." و طی مکالمه ای که با آنها داشتم گفتم: "شما آقایان ممکن است قادر به انجام این کار نباشید. ممکن است از چنین اختیاری برخوردار نباشید، ممکن است فضای سیاسی کافی نداشته باشید، اما به هر حال، این یک مشکل است."
بنابراین، بطور واضح و روشن در مورد آنچه برای رسیدن به توافق لازم بود صحبت کردیم. رئیس جمهور گفت: "ما باید چهار مسیر رسیدن به بمب را از بین ببریم: اورانیوم، نطنز و فوردو؛ پلوتونیوم-اراک و اقدامات پنهانی. اقدامات پنهانی سخت ترین است. به همین خاطر مسئله دسترسی و از سرگیری تحریم ها و مقررات مادام العمر را با توجه به بازرسی ها مورد مذاکره قرار دادیم.
ریچارد هاس: چرا لغو محدودیت ها یا موانع فروش تسلیحات متعارف و فروش موشک های بالستیک طی 5 و 8 سال بطور همزمان با ادامه مسائل غیرهسته ای نظیر زندانیان و گروگان های آمریکایی، تروریسم ایران و موارد نقض حقوق بشر مطرح شدند؟ چرا اجازه دادیم توافق به نحوی بسط پیدا کند که به نفع دستور کار ایران باشد نه دستور کار ما؟
من خوشحال می شوم به این سوال پاسخ دهم. اگر
قطعنامه 1929 سازمان ملل را مطالعه کرده باشید متوجه می شوید که یک قطعنامه هسته
ای است. این قطعنامه در مورد برنامه هسته ای است. "سوزان رایس" در آخرین لحظه به
مسئله تحریم تسلیحاتی اشاره کرد که باعث بهت مقامات ایران شد، چون احساس می کردند
این مسئله ربطی به برنامه هسته ای ندارد و جایی در قطعنامه نداشته است. بنابراین،
اگر مجدد بندهای قطعنامه را که قبلا ذکر کردم بخوانید. بطور مشخص درج شده است که
"اگر ایران پای میز مذاکره بیاید، در آن صورت تحریم ها لغو خواهند شد."
این بحثی بود که ایران مطرح ساخت. روسیه و چین هم از این ادعا حمایت کردند. بنابراین
سه کشور از هفت کشور اعتقاد داشتند که این مسائل خارج از حیطه مقررات هسته ای
هستند و نباید تکرار شوند. چهار کشور فرانسه، آلمان، انگلیس و آمریکا به خاطر
فعالیت های ایران نظر مخالف داشتند.
سوزان رایس مشاور امنیت ملی آمریکا مسئله تحریمهای تسلیحاتی ایران را مطرح کرد
ما برنده شدیم. توانستیم به مدت 8 سال مسئله موشک های بالستیک و به مدت 5 سال مسئله صادرات سلاح ایران را در ذیل ماده 41 فصل 7 منشور سازمان ملل قرار دهیم. اما اینها تنها ابزاری نیستند که برای رسیدگی به این مسائل در اختیار داریم. این مسئله است که اهمیت دارد. ما دارای رژیم فن آوری کنترل موشک هستیم. دارای ساختار منع گسترش سلاح هسته ای هستیم. دارای چندین قطعنامه سازمان ملل هستیم که ایران را از انتقال سلاح به حزب الله، به شبه نظامیان شیعه در عراق، به حوثی ها، به لیبی، به کره شمالی باز می دارد و می توانیم تمام شان را اجرا کنیم.
اکنون بگذارید برای همه روشن کنم که: حدود 70 تا 80 هزار موشک از انواع مختلف و راکت در لبنان وجود دارد که به سمت تل آویو، اسرائیل هدف گرفته شده است. این موشک ها پیش از آغاز مذاکره به لبنان ارسال شدند. سال هاست که کسی بطور کافی به مسئله انتقال این تسلیحات توجه نکرده بود. اما ما به این مسئله توجه داریم.
چند ماه پیش، وقتی محموله ای از ایران به سمت یمن راهی شد، فورا با همتایم [ظریف] تماس تلفنی برقرار کرده و بطور کاملا شفاف گفتم این می تواند یک رویارویی بزرگ باشد که ما آن را تحمل نخواهیم کرد. او بعد از مدت کوتاهی با من تماس گرفت و گفت: "آنها به مقصد نخواهند رسید، قرار نیست باری را تخلیه کنند، قصد ندارند از آب های بین المللی خارج شوند." سپس آنها به کشورشان بازگشتند.
ما ناو "یواساس روزولت" را برای جلوگیری از قاچاق [سلاح] اعزام کردیم. جلوی سلاح هایی که از ایران به سمت سودان منتقل می شدند و احتمالا از آنجا به حماس ارسال می شدند را گرفتیم. بنابراین اکنون در یک برنامه بسیار فعال شرکت کرده ایم و برای جلوگیری از این نوع فعالیت ها گام های بیشتری برخواهیم داشت. ما قدرت اختیار داریم. از دست دادن کنترل مسئله موشکی در 8 سال (که ربطی به برنامه هسته ای هم ندارد) ما را از پیگیری این دو مسئله باز نمی دارد. ما این کار را انجام خواهیم داد.
ریچارد هاس: آیا فکر میکنید از این پس، ایران باید در تمام دیپلماسی ها مثلاً در خصوص سوریه و عراق شرکت داده شود؟ شما بیش از هرکس دیگری با وزیر امورخارجه ایران بودهاید، به گونهای که هیچ مقام آمریکایی این همه با یک مقام ارشد ایرانی نبوده است. آیا به نظر شما دلیلی دارد انتظار داشته باشیم رفتار مقامات ایران در کشورهایی نظیر سوریه انعطاف پذیرتر یا خوددارانه تر شود؟
ریچارد، هیچ راهی برای پیش بینی این مسئله نیست. البته ظریف به من گفت... اولاً اصلاً قصد نداشت که در خصوص این مسائل صحبت کند. من بسیار تلاش کردم در موقعیت های مختلف به این مسائل بپردازم. اما ظریف اصلاً چنین قصدی نداشت. اما هم روحانی و هم ظریف تصریح کردند که "در پی توافق، آماده بحث در خصوص مسائل منطقه هستند."
روحانی و ظریف گفتهاند بعد از توافق، آماده بحث در خصوص مسائل منطقه هستند
من هم از این مسئله خوشنود هستم که ظریف قرار است به امارت متحده عربی برود و هم اینکه آماده صحبت با سعودی ها است. من با لاوروف، وزیر امور خارجه روسیه در دوحه دیدار خواهم کرد و امیدواریم در خصوص مسئله سوریه افکارمان را روی هم گذاشته و به توافق برسیم. می خواهیم مشارکت سعودی ها و ترک ها را هم داشته باشیم و در نهایت باید ببینیم مقامات ایران آماده انجام چه کاری هستند. ما می خواهیم با داعش مقابله کنیم و برای این کار باید شرایط سوریه را تغییر دهیم. مسئله داعش بخشی از دلیل مذاکرات ما با ترکیه در هفته های اخیر است و در اقداماتی که مقامات ترکیه آماده انجام آنها هستند و همچنین برخی فعالیت هایی که در آن شرکت می کنیم، تغییراتی صورت گرفته اند.
بنابراین، عقیده من این است که فرصت هایی وجود دارند اما نمی خواهم در موردشان قول بدهم. نمی توانم در موردشان هیچ گونه صحبت یا شرط بندی کنم. اما امیدوار و خوش بین هستم.
ریچارد هاس: بگذارید بحث را باز کنیم. حدس می زنم چند سوال دیگر هم قرار است مطرح شود. "کن جاستر" را آنطرف [میان جمعیت] می بینم. میکروفون را در اختیار وی قرار دهید. آقای "جاستر" در مورد خودتان و اینکه کجا کار می کنید به ما بگویید.
کن جاستر: سلام، من کن جاستر از شرکت [خصوصی سرمایهگذاری] "واربورگ پینکاس" هستم. آقای وزیر از شما به خاطر حضورتان و صحبت در مورد موضع تان نسبت به توافق تشکر می کنم.
ما با یک دید منصفانه تر نسبت به منتقدان تان، راه حل دیپلماتیک را به راه حل نظامی ترجیح می دهیم اما برخی از ما اعتقاد داریم که آمریکا و شرکای مذاکره کننده اش باید از اهرم کافی برای کسب منافع مطلوب تر در برخی از حوزه های کلیدی برخوردار می بودند. در حالی که اهرم ایران در صورت نرسیدن به توافق، ادامه پیشروی به سمت دستیابی به سلاح های هسته ای بود که طبق قطعنامه های شورای امنیت با این اقدام جایگاهش را به عنوان یک دولت منفور افزایش می داد.
ریچارد هاس: سوال تان را مطرح کنید.
کن جاستر: بله، بله. سوال من این است آیا می توانید در خصوص چندین مفاد کلیدی [توافق] استدلال تان را بیان کنید. به عنوان مثال، اگر بخواهید ایران تعهدات 10 تا 15 ساله را برحسب برنامه هسته ای رعایت کند، چرا لغو تحریم ها را در نظر گرفتیم؟ می دانم که مقرره بازگشت تحریم ها را هم درج کرده اید اما آیا این مقرره دارای معایبی نیست؟ از این جهت که ایران سرمایه عظیمی را کسب خواهد کرد و مقرره مکانیسم بازگشت تحریمها، ایران را قادر می سازد به کل توافق خاتمه دهد. بنابراین، قرار است این مقرره در شرایط محدودی برای یک نقض قابل توجه مورد استفاده قرار گیرد؟ و در آخر، به این خاطر که ایران را مجددا وارد جامعه بین المللی می کنیم، آیا تا به حال شده از آنها بخواهید دیگر به دنبال نابودی اسرائیل نباشند؟
بله تا آخرین لحظه. همچنین به آنها گفتم شعار "مرگ بر آمریکا" و شعارهای این چنینی دیگر کارساز نیستند و خیلی هم احمقانه هستند. (خنده حضار) بطور کامل در مورد این مسائل بحث کردیم. دائما در مورد شهروندان آمریکایی هم صحبت کردیم و در حال حاضر هم مستقیما در خصوص این مسئله صحبت می کنیم.
شعار "مرگ بر آمریکا" و شعارهای این چنینی احمقانه هستند
اما با توجه به مسئله رفع تحریمها که مطرح کردید، ما عمیقا راستی آزمایی را دنبال خواهیم کرد. شرایط این مذاکره همیشه در خصوص محدودیت ها بر برنامه ایران، دسترسی، پاسخگویی، شفافیت و راستی آزمایی بوده اند. و آنچه در مقابل ایرانیها را به میز مذاکره آورد همین تحریم ها بود؛ برای آنها همیشه مسئله لغو تحریم ها مطرح است.
روحانی به خاطر وعده هایش در خصوص اقتصاد کشور به ریاستجمهوری رسید. او کسی است که به برون نگری و ارائه یک ایران متفاوت اعتقاد دارد. آقای ظریف هم همین باور را دارد. او کسی است که در نیویورک زندگی کرده و سال ها در سازمان ملل حضور داشته است و احتمالا بسیاری از شما با وی ملاقات داشته اید.
بنابراین آنها خواستار این هستند که ایران دوباره بر منصه اقتصاد ظهور یابد؛ و خواسته ما هم هم همیشه رضایت ما و ایرانیها در کنار هم بود. ما رضایت هستهای میخواستیم و آنها هم تنفس اقتصادی. البته با این وجود باز هم در مورد آنچه که انجام میدادیم، تحت فشار بودیم. خبری از پاداش برای توافق نبود (خنده) و یا کادویی برای این که صرفا بگوییم فلان کار را انجام خواهیم داد. باید کاری میکردیم تا به چیزی برسیم. بنابراین بحث 300 کیلوگرم و 3.67 درصد است. ایرانیها قلب راکتور اراک را باید بیرون بیاورند و به جایش بتن بریزند؛ باید دو سوم آنها باید حذف شوند. سیستمهای لولهکشی و برق باید متوقف شود. و بخش عظیمی از زیرساخت همانطور ناتمام بماند. باید سانتریفیوژها و فعالیتهای فعلی فردو را متوقف کرده و به جایش آزمایشگاه بسازند؛ همه این کارها باید صورت گیرد. باید قبل از رفع ذرهای از تحریمها، از بابت "ابعاد نظامی احتمالی" (PMD) خیالمان راحت شود. از حالا، این امر 6 ماه و یا یک سال طول میکشد. در واقع نمیدانم چقدر. این به سرعت کار آنها بستگی دارد. اما آژانس بینالمللی انرژی هستهای باید اتمام کار را به ما اطلاع بدهد و بدین طریق پیش از آنکه ایرانیها به پولهای بلوکه شدهشان برسند، ما یک سال زمان مورد نظر برای گریز هستهای را به دست آوردهایم.حالا باید ببینیم که این پول بلوک شده چه مقدار است. پولی که آنها به آن میرسند 115 میلیارد دلار نیست. 150 میلیاردی که بعضیها هم میگویند نیست. حتی 100 تا هم نیست. چیزی در حدود 50 میلیارد دلار همان چیزی است که به دست آنها خواهد رسید. و دلیل آن هم اینست که رقم بالایی از پول در جای دیگری خوابیده است. 20 میلیارد دلار در زیرساخت و قراردادهای مربوط به چین و دهها میلیارد دلار دیگر در وامهای پرداخت نشده خوابیده است. پس برای عدم وصول آن پول، دلایل متعددی وجود دارد. اما ما در همکاری با جامعه اطلاعاتی خود، بر پایه اصول خزانهداری پیش رفتیم. در هر حال، آن 50 میلیارد دلار در بانکهای امریکا نیست.
پس رفقا! اگر توافق با ایران تایید نشود و شرکای ما کنار بکشند –که میکشند- ما تحریمها را از دست دادهایم و آن وقت پول به دست ایران رسیده و ما نمیدانیم که صرف چه برنامههایی خواهد شد. آری، آنها به 50 میلیارد دلار میرسند که البته پول خودشان است. ما آن رقم را در طی تحریمها بلوکه کردیم اما به هر حال این پول متعلق به آنهاست. چین و روسیه به سمت تجارت با ایران میآیند چرا که به ایرانیها میگویند "بیخیال آمریکاییها، شما توافق کردهاید و درگیر وسواسهای آن نیستید، پس ما هم محدودیتی نداریم".
ضمنا وزیر خارجه فرانسه هم چند روز دیگر به ایران می رود. وزیر اقتصاد فرانسه همین الان آنجاست. آلمان ها چند روز دیگر میروند. خیلیها برای این کار از هم سبقت خواهند گرفت.
در بحث تحریمها، در مورد "اسنپ بک" (بازگشت تحریمها به صورت اتوماتیک و بدون نیاز به هیچ مذاکره و چانه زنی علیه ایران) و غیره سوال کردید. ما لزومی به اسنپ بک کردن همه تحریمها نداریم. اگر به گزینه "تماما یا بخشی" در توافق توجه کرده باشید متوجه میشوید که میتوانیم تماما یا بخشی از تحریمها را اسنپ بک کنیم. لذا، این نه تنها یک بار سنگین که یک عامل است که به ما بصیرت لازم برای آنچه که باید انجام دهیم را میبخشد. و دلیل اینکه زمان برای توافق خرج کردیم، اجرای صحیح دیپلماسی بود.
مشکل ما بر سر اجرای توافق نبود بلکه بر سر توافق موقت بود. و به کمک سرویسهای اطلاعاتیمان پی بردیم که آنها دارای مرکز هستهای فردو هستند. در سال 2003، طبق اطلاعاتمان و در پی گرد و خاک فعالیتی که راه انداخته بودند، متوجه شدیم که در جایی که نباید، در حال انجام فعالیتهای هستهای هستند. این قبل از همه آن بازرسیهایی بود که تصمیم انجام آنها را گرفتیم. ما قصد داریم 150 بازرس دیگر را جهت بکارگیری در دفتری که در ایران مستقر خواهد بود به خدمت بگیریم. پس بدین طریق حجم عظیمی از تلاش را برای کنترل قضیه بکار خواهیم گرفت. اما میخواهیم زمان را به دیپلماسی اختصاص دهیم چنانکه در جریان توافق موقت با ظریف تماس گرفتم و به او گفتم: "ببینید، ما متوجه شدیم که در نسل IR-5 شما گاز تزریق شده است. شما اجازه چنین کاری را ندارید". و آری دوستان من! ایرانیها ظرف بیست و چهار ساعت آن عمل را متوقف کردند.
ما با فرایند بزرگ جمعاوری اطلاعات جلو میرویم. اسراییل وظیفه تغذیه اطلاعاتی ما را بر عهده خواهد داشت. دیگر کشورها هم در کنار بازرسان و ابزار فنی ملی و جامعه اطلاعاتی ما با اتکا بنفس بزرگی به مصاف آینده پس از آن 15 سال معین در توافق خواهد رفت. و در طی این 15 سال خواهیم فهمید که آیا در عهد خود مصر هستند و یا ما را به بازی گرفتهاند، جایگاه سپاه پاسداران و حزب الله کجا خواهد بود و جایگاه ما در خاورمیانه چگونه خواهد بود. اتفاقات بسیاری پیش روی ماست.
بنابراین انتخاب با ماست. میتوانیم فرصت را امتحان کنیم و یا میتوانیم فرض کنیم که آن 15 سال همین حالا تمام شده و جنگ را شروع کنیم. این همان چیزی است که ما به آن فکر میکنیم.
میشل کاروسو کابررا، مسئول بخش بینالملل شبکه سیانبیسی: آقای کری! اکنون شما میزان میل کشورهای دیگر منطقه به خرید سلاح هستهای را چقدر ارزیابی میکنید؟
ببینید، همینطور که نمیشود رفت و سلاح هستهای خرید. نمیشود که با سیستم پستی "فدکس" [شرکت پست آمریکایی] سلاح هستهای جابجا کرد (خنده). مسئله پیچیدهتر از این حرفهاست.
میشل کاروسو کابررا: در مورد تولید و توسعه آن چطور؟
به این سوال میتوانم پاسخ جدی بدهم. من کاملا مطمئن هستم که تهدید کشورهای دیگر خاورمیانه که میل به دستیابی به سلاح هستهای دارند، بدون توافق هستهای بسیار بیشتر از بعد از توافق است. دلیل آن هم ساده است. اگر این توافق تایید نشود و ایران –طبق ادعای خودش- به سمت غنی سازی برود و هیچ نظارتی نشود و در نتیجه ندانیم که چه چیزهایی در حال وقوع است، فشاری که چند سال پیش بر ما برای بمباران تاسیسات هستهای وجود داشت جان گرفته و پتانسیل حمله نظامی افزایش مییابد. و اگر کشورهای عربی ببینند که ایران فارغ از بازرسیهاست، بابت اعمالش پاسخگو نیست، ذخیره هستهای خود را کاهش نمیدهد، و به غنیسازی ادامه میدهد، آن وقت طبیعتا با خود میگویند "ما باید برای دفاع از خودمان کاری بکنیم". پس باید منتظر این باشیم که مصر، عربستان، و حتی کویت مسیر ایران را در پیش بگیرند.
ایان برمر: در مورد "شراکت ترنس پاسیفیک" و توافق هستهای با ایران، میخواهم بدانم که کدامیک مهمتر است و چرا؟
هر دو به یک اندازه برای ما مهم هستند. توافق هستهای با ایران جنبه امنیتی دارد. آن هم امنیت روز به روز و مرتبط به ساختار پتانسیل همکاریهای آتی در خاورمیانه که دیگر همه میدانند که اوضاع خوبی ندارد. میخواهم واضح بگویم که برای حل کردن تنشهای خاورمیانه همچون حوثیها در یمن و داعش در عراق و سوریه، نیاز به حصول این توافق داریم. چرا که این توافق پتانسیل بیشتری را پیش روی ما نهاده و مدیریت بیشتری بر خاورمیانه پیدا خواهیم کرد. این، خیلی بهتر از عدم حصول توافق و خلق پتانسیل برای مواجهه دیگر با ایران در این برهه زمانی است. از دل همین مواجهه نیز جنگ شیعه و سنی که هیچ کس را یارای انکار آن نیست، سر به بیرون میزند.
پس بار دیگر ثابت شد که چرا پتانسیل این توافق تا به این حد از حیث ژئواستراتژیک برای ما مهم است.
ایان برمر: اگر این توافق از سوی کنگره رد شود، آیا در توانایی عملکرد شما در خارج از خاورمیانه تاثیر خواهد داشت؟
قطع یقین همینطور است. رد این توافق، انکار طرح ابتکاری پرزیدنت اوباما و اعلام بیتوجهی به تلاش مذاکراتی و کارکرد یک نهاد اجرایی [سیاست آمریکا] است. این نمیتواند معنیای داشته باشد جز اینکه 535 نفر خود را وزیر خارجه میدانند (میخندد).